-
روز چهارم - دبیرستان تموم شده باید عوض بشی
چهارشنبه 3 مهر 1392 22:51
تمرین ACM بعد ناهار بود که بقیه خسته شده بودن و می خواستن برن خونه که یکی پیشنهاد داد تا امیر درس بده. منم طبق معمول خیلی مضلومانه پرسیدم که می شه منم گوش بدم که دوست امیر گفت : نه باید گوش هات رو بگیری! این چرا این جوریه؟ امیر گفت: راست می گه چرا این جوریه عادت دبیرستانی بودن رو ولش کن دیگه. البته این نقل قول آخری رو...
-
روز سوم (در توضیح روز دوم)
سهشنبه 2 مهر 1392 00:08
با وجود اینکه امروز روز سوم هست و اتفاقاتش به اندازه ای هست که ۲-۳ پست براش بنویسم اما اتقاقی که دیروز برام افتاد رو ترجیح می دم بنویسم. وقتی امیر-ص توی صف کارت تغزیه ایستاده بود من کیفشو گرفتم که برم یه جایی بشینم. اومدم جای اقیانوس( یه حوضچه وسط داشنگاه تقریبا) رویه یه صندلی نشستم و تو فکر تنهایی بودم که یکی کنارم...
-
مطلب اول
یکشنبه 31 شهریور 1392 23:36
اقا سلام این اولین مطلب هست و خوب باید تا حدی توضیح در باره خودم باشه. اسم من سروشه و الان دارم نرم افزار یزد می خونم یعنی تازه ۲ جلسه سره کلاس رفتم. دلیل اینکه این وبلاگ رو درست کردم به خاطر اینه که هر وقت دلم می گیره بیام و بنویسم اینطوری راحت تر می تونم با شرایط کنار بیام . تا قبل از این که بیام اینجا دیدم کلا...